بــــند بـــــند استخــــــوان
03 مهر 1392 توسط پیشنمازی
سال 74 بود و فصل پاییز که در منطقه ی عملیات والفجر یک در فکه ،
میدان مین ها را می گشتیم تا جاهای مشکوک را پیدا کنیم .
بعد از کانالی که برای مقابله با حمله ، بچه ها زده بودند ،
میدان مین وسیعی قرار داشت .
نزدیک که شدیم با صحنه ای عجیب رو به رو شدیم
اول فکر کردیم لباس یا پارچه است که باد آورده
ولی جلوتر که رفتیم متوجه شدیم شهیدی است
که ظاهرا برای عبور نیروها از میان سیم های خاردار خود را روی آن انداخته است
تا بقیه به سلامت بگذرند .
بند بند استخوان های بدن داخل لباس قرار داشت
و در غربتی دوازده ساله روی سیم خاردار دراز کشیده بود
برگرفته از کتاب تفحص
برای شادی روح شهدا صلوات