اولین هدفم ازرفتن به جبهه  این است که راه تمام  شهدا را زنده نگه دارم  ،شهدائی که با خون خود

درخت اسلام را ابیاری کردند،وشما ای عزیزانم،راهم را ادامه دهید ،سلاحم را دردست گیرید،

وهم چنان تیر بر قلب دشمنان اسلام بزنید.

شهید تیموراحمدی

مکان شهادت:دهلران

عزیزان ،انسان باید درزندگی هدف ،داشته باشد، چون همه ی موجودات به سوی هدف مشخصی در حرکت اند.

هدف من الله است ،راه ورسم زندگی ام را برطبق دستوراتی که بوسیله پیامبران برای مافرستاده

شده استوارمی کنم .

شهید نصر الله ابیان

مکان شهادت:مریوان

سرکارخانم گلشاهی در نشست فرهنگی طلاب  مدرسه علمیه حضرت نرجس (س)  به مناسبت

روزتاریخی 9 دی روز بصیرت و میثاق با ولایت گفت: 9دی روز تولی وتبری بود ، روز رفراندوم زیبای ملت

و خنثی شدن توطئه دشمنان بود.

ملت ، بار دیگرتجربه کردند که اگر پشتیبان ولایت باشند شکست نخواهند خورد وعرصه به نفع

دشمنان نخواهد افتاد. درجریان فتنه ، مثلث آمریکا ، انگلیس ، و اسرائیل  تمام سرمایه اش را به

میدان آورد ند. منافقین هرچه خواستند ،کردند . اگر بگوئیم این حوادث مهم نبوده وبه سادگی از کنار

آن بگذریم کاری بس ساده لوحانه انجام داده ایم چرا که تمام حوادث با برنامه ریزی قبلی بوده است .

خانم گلشاهی افزود : براساس فرموده رهبر معظم انقلاب ، هرگاه دیدیم مورد تعریف و تمجید دشمن

قرار گرفتیم بدانیم راه را بیراهه رفته ایم ولذا داشتن بینش سیاسی صحیح وبصیرت ،ابزاری مهم در

جهت موضع گیری نسبت به حوادث سیاسی واجتماعی است .

خانم گلشاهی در خاتمه بر این نکته تاکید کرد که ما سرباز امام زمان (عج) هستیم و سرباز ، مطیع امر

فرمانده است . هوشیار باشیم و آگاهی خود را تقویت کنیم.

تو طلبه فقه وحدیث وسایر علو م شرعیه نیز درمقام علم بیش از یک اصطلاحات که در اصول وحدیث به خرج

رفته ندانی ،اگراین علوم که همه اش مربوط به عمل است درتواضافه ای نکرده وتو را اصلاح ننموده ،بلکه مفاسد

اخلاقیه وعملیه بار اورده ،کارت ازعلمای سایر علوم پست تر وناچیز تر ،بلکه ازکار همه عوام پست تر است.

خداشاهد است (وکفی به شهیدا) که علم اگر نتیجه اش اینهاباشد وتوراهدایت نکند ومفاسداخلاقی وعملی را ازتو

دورنکند ، پست ترین شغل ها ازان بهتر است .

چهل حدیث ص91 -92

تزکیه مقدم است  برهمه چیز، طلبه ای که در مدرسه درس می خواند ،همدوش بادرس ،هم قدم بادرس تزکیه لازم

دارد .امام جمعه ای که می خواهد هدایت  کند مردم را،باید تزکیه خودش راکند تابتواند هدایت کند،دولتی که بخواهد

مردم را وادار به کار خوب بکند باید تزکیه بکند خودش را ،عارفی که بخواهد مردم رابه معارف الهیه دعوت کند

تاخودش را تزکیه  نکنداین قدرت راندارد.فیلسوفی که بخواهد توحید رابه مردم بیاموزد ،تا این خصیصه شیطانی

دراو هست،این عمل را نمی تواند انجام بدهد ،یعنی،زبان،زبان شیطان است وتوحید می گوید ودل،دل شیطان است

که توحیدرادریافت کرده است ،وقلب،قلب شیطان است که فقه را اموخته وفقه راتعلیم می کند تا این خصیصه هست

تمام امور لنگ است .

صحیفه امام  ،ج19،ص133،و134.

ارتباط انگاره ای است برای سنجش افراد ووسیله ای است برای تغییر درسطح

رفتار ،ارتباط شا مل تبادل اطلاعات وچگونگی معنی بخشیدن به این اطلاعات است،شاید تارسیدن

به سن پنج سالگی ،بیش از یک ملیارد تجربه شرکت درارتباط را اموخته باشیم ،تا این سن ازاین

که چطور خودرا به بینیم ،ازدیگران جه انتظار هایی داشته باشیم ،ودردنیا چه چیز در نظرمان

ممکن یانا ممکن می اید ،تصورهایی پیداکرده ایم ،این تصورها،راهنمای ثابت ماتا پایان عمرخواهند بود.

حضرت رسول (ص)  :  من جا ئه  الموت  وهو یطلب العلم لیحی به الاسلام  کان  بینه وبین الا نبیا ءدرجه واحده فی الجنه

کسی  که درحال طلب علم برای احیای دین می باشد ومرگش فرارسد،مقام او در بهشت بامقام پیغمبران یک درجه بیش فاصله ندارد.

کتاب سنن دارمی  ج  1، ص 100

دردها دوا نمی شود ،الا اینکه این خصیصه  شیطانی از بین برود .کسی بخواهد درد خودش را شخصا دوا کند ،باید

ریاضت بکشد وخودش را بزرگ حساب نکند ،نگوید من عالمم ،نگوید من خودم مقدس هستم (جنانجه ملائکه می

گفتند )نگوید من ثروتمندم ،نگوید من زاهدم ، نگوید من عارفم ، نگوید من موحدم  ،درهریک از اینها ،ولوان علم

اعلایی که علم فلسفه یاعرفان است،اگراین خصیصه شیطانی باشد  حجاب است (العلم حجاب الا کبر )واگرکسی

بخواهد معالجه کند خودش را ،باید این خصیصه را به ان توجه بکند وبسیار مشکل است  معارضه بااین خصیصه

اگر بخواهد کسی تهذیب بشود ،باعلم تهذیب نمی شود،علم انسان را تهذیب نمی کند ،گاهی علم انسانرا به جهنم می

فرستد،گاهی علم توحید انسانرا به حهنم   می  فرستد ،گاهی علم فقه انسان را به جهنم می فرستد،گاهی علم اخلاق

وگاهی علم عرفان انسان را به جهنم می فرستد ،باعلم درست نمیشود تزکیه می خواهد ،تزکیه مقدم است برهمه

چیز ……

صحیفه امام  ج 8 ص540

مرد نجوا کنان گفت : ای خداوند بزرگ با من حرف بزن ! وچکاوکی با صدای قشنگش خواند . اما

مرد نشنید دو باره گفت : با من حرف بزن  ! برقی درآسمان جهید و صدای رعد در آسمان طنین

افکن شد ، اما مرد باز هم نشنید . مرد نگاهی به اطراف انداخت وگفت : ای خالق توانا ، پس

حداقل بگذار تا ترا ببینم . ستاره ای به روشنی درخشید اما مردفقط رو به آسمان فریاد زد :

پروردگارا به من معجزه ای نشان بده ! کودکی متولد شد ،   او با ناامیدی ناله کرد : خدایا دست مرا

بگیر وبگذار تا بدانم این جاحضور داری ! اما مرد با حرکت دست ، پروانه را ازخود دور کرد و قدم

زنان رفت ……

اگه یه روز تنها شدی ،دیدی بغض گلوت رو گرفته ولی دلیلی برای گریه کردن نداری

بدون ! خدا دلش برات تنگ شده می خواد صداتو بشنوه .