• خانه 
  • تماس  

ســـلام بـر شــــمـا

به وبلاگ مدرسه علمیه حضرت نرجس سلام الله علیها خوش آمدید


 

آرزو

02 مهر 1391 توسط پیشنمازی

فاصله ما تا آرزوها یمان به اندازه فاصله زانوهایمان تا زمین است ، همین که در

پیشگاه خداوند زانوبزنیم ، به آرزوهایمان خواهیم رسید. بهترین آرزوهایت را به

فرشتگان سپردم . نگاهت به آسمان باشد.

 2 نظر

اسم و رسم

01 مهر 1391 توسط پیشنمازی

 

یادتان هست که اهل دعــا بودند ،

اهل ادعــا نبودند.

نیایــش داشتند،

نمایــش نداشتند.

حیــا داشتند ،

ریــا نداشتند.

رســم داشتند ،

اســم نداشتند.

دنبال درد بودند ،

دنبال مزد نبودند.

هفته دفاع مقدس هفته ی آنهاست.

برای شادی روح شهدا صـــــــــلوات




 

 نظر دهید »

سپر

30 شهریور 1391 توسط پیشنمازی

شهیدان عزیز ما گشایندگان آن راهی هستند که همه ما باید پیمودن آنرا بر خود هموار

کنیم . درس بزرگ شهیدان عزیز که لحظه ای نباید از آن غفلت شود آنست که جان را و

همه ی آنچه را که برای ما عزیز است ، باید هرگاه لازم شود سپر بلای ارزشهای

اسلامی کنیم.

تکریم شهیدان به آ ن است که این ملت ، هرگز در برابر سلطه گران مستکبر سرخم

نکند و به وسوسه دشمنان اسلام ، تسلیم نگردد. 

برای شادی روح شهدا صلوات

 

 1 نظر

نور الهی

28 شهریور 1391 توسط پیشنمازی

چه احتیاج به عطر است آن پری رو را ؟

به گل ضرور نباشد گلاب

یا رسول الله ! اینک، برابرم خفته ای ، آه  ، نه ؛ که تو بیداری وما خفته در بستر غفلت .

چشمانت هنوز نگران جاهلیت قرن بیست و یکم است واین جاهلان چه وقیحانه می

تازند غافل از اینکه نور الهی هرگز خاموش نمی گردد.

عزیزا! مارا از شب جهل به سپیده دانایی مهمان کن .

دستان آلوده مارا بگیر و راه ورسم چگونه زیستن و چگونه مردن را به ما بیاموز .

 1 نظر

کمک

21 شهریور 1391 توسط پیشنمازی

امام صادق (ع) فرمودند : مسلمین موظفند در راه پیوستگی و کمک نسبت به نیازمندان کوشا و جدی

باشند ، از عواطف اخلاقی و کمکهای مالی مضایقه نکنند. همچنین در باره تمام طبقات مردم لازم است

جهات عاطفی و اخلاقی را مراعات نمایند.

 2 نظر

خدا قبول کنه

11 شهریور 1391 توسط پیشنمازی

خدا نمازتون رو قبول کنه  ،

خیلی ها هستن یه بدن سالم دارن

ولی دریغ از یک تشکر ساده از پروردگارشون!




قبول باشه …

 4 نظر

ما شمالی ها ...

02 شهریور 1391 توسط پیشنمازی

ما شمالی ها, تو ناز و نعمت بزرگ شدیم

آخه دریا داریم.. جنگل داریم..کوه داریم ..

ماهی و پرنده و برنج و ..(باز هم بگم ؟)

تازه شم ,هوامونم پاکه :) اما..میدونی چیه ؟

همه ی اینا یه طرف ِ دلم .. حــرم ِ آقا اون طرف ِ دلم

شما مشهدیا (!) خوش بحالتون که تو مشهدین..

آرزومه یه روزی بشم خادم الحرمت آقا (!)

اگه لیاقتی در ما نیست .. دلی که هست

ما کم ایم .. شما که بیکرانی

سوال : اگر رود سوی ِ دریا نرود پس کجا رَوَد ؟


برگرفته از کتیبه زهرا ترمه از سایت کلوب

 3 نظر

دلووووو...دلوووووو...دل

24 مرداد 1391 توسط پیشنمازی

خدایا داد از این دل ، داد ازاین دل، که مو یک دم نگشتم شاد از این دل ؛بسازم خنجری نیشش زفولاد ،زنم بر دیده تا دل گردد ازاد .هر انجه  دیده بیند دل کند یاد، مرا ازد یده و دل هر دو فریاد .خدا حافظت  ای ماه خدا ، راستی ماه خدا رو چرا باید (من ) دعا کنم ،  بهتره نیست بگم خدا تا سال دیگه منو از وسوسه های جن وانس حافظ باشه ،ماه خدا ، مربوط به خودشه سر جاش ثابته  ، مشکل منم که هر لحظه اسیرم ، اسیر دلوووو…دلوووو…..دل

 

 نظر دهید »

زمزمه

23 مرداد 1391 توسط پیشنمازی

تا نک های دشمن آنقدر به ما نزدیک شده بودند که لوله هایشان از پایین خاکریز دیده می شد. درگیری

به شدت ادامه داشت . بچه ها بعدا چند روز عملیات ، تازه داشتند استراحت می کردند که عراقی ها با

نیروهای تازه نفس ، برای چندمین بار پاتک زدند .

من کمک آرپی چی زن بودم . با هیجان می دویدم ، مهمات می آ وردم وبه بچه ها می رساندم . پریشان

و مضطرب به این سو و آن سو می رفتم .

در همان گیرو دار چشمم به برادر مجروحی افتاد که دو دست و پایش قطع شده بود و خون به شدت از

بدنش فوران می کرد . رنگش به سفیدی گرایید. دیگر کارش تمام بود. با دیدن او حالم دگر گون شد. اما

خودش با درد کنار آمده بود . تبسم بر لب داشت و ذکری را زیر لب زمزمه می نمود . خیلی برایم عجیب

بود . گاهی هم به زور صدایش را بلند می کرد و به بچه هایی که در کنارش بودند روحیه می داد.

  حالت او باعث شد احساس کنم چند برابر قدرت پیدا کرده ام . آن برادر مجروح به ما نشان داد که تا

آخرین نفس رزمنده بودن یعنی چه . آنروز بچه ها تا توانستند تانک شکار کردند .

مجموعه ی روز های ماندگار

سید حمید مشتاقی نیا

 

 

 3 نظر

غــمــنـامـه

19 مرداد 1391 توسط پیشنمازی

آقازاده ے بنی هاشمیِ اول ردیفِ اولیاےِ دمِ حیـــدر،مهدےِ موعود

فداے روےِتو،کمتر گریہ کن صاحبِ صیام

میدانم،لابد الان شانہ هایت از غریبیِ علی بہ لرزه افتاده

لابد الان با شال سیاهت بر سر چاه ایستاده اے و یک نفر نیست لبیک ات بگوید

حتماً الان بہ تماشا نشستہ اے نگاهِ بی رمق علی را

میبینی سرش بد زخم برداشتہ و لالہ بر سینہ اش شکوفہ زده؟

میبینی چگونہ یاد میکند دردِ کوفہ و غم هاے زینب اش را؟

اینجا را نشنو حضرت دوران..انگار لبِ طبیب نصرانی،کنار گوشِ حسن است
:
/بیمارتان رفتنی ست،بگوئیدش وصیت کند/


منبع: از پروفایل کاربر “بزم روضه” از سایت کلوب


 4 نظر
  • 1
  • ...
  • 18
  • 19
  • 20
  • ...
  • 21
  • ...
  • 22
  • 23
  • 24
  • ...
  • 25
  • ...
  • 26
  • 27
  • 28
  • ...
  • 42

مدرسه علمیه حضرت نرجس«س» ساری

در عرصه خلوص و عبودیت جرعه نوش چشمه معرفتش باشیم

ساعت فلش برای وبلاگ و سایت

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • فرهنگی
    • معصومین
  • مقام عظمای ولایت
  • اعتقادی
  • بهداشت و سلامت
  • اخبار مدرسه
  • عکس ها
  • ظرائف ولطاف
  • درسهایی ازامام(ره)
  • پیام شهدا
  • دلنوشته ها
  • داستانک
  • همسرداری
  • مناسبت ها
  • پژوهشی
  • دست نوشته طلاب

اوقات شرعی

خبرنامه

آمارگیر حرفه ای سایت

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس